- متن اهنگ شام مهتاب داریوش :
♪
تو اون شام مهتاب کنارم نشستی
عجب شاخه گل وار به پایم شکستی
قلم زد نگاهت به نقش آفرینی
که صورتگری را نبود این چنینی
پریزاد عشقو مهآسا کشیدی
خدا را به شور تماشا کشیدی
تو دونسته بودی
چه خوش باورم من
شکفتی و گفتی
از عشق پرپرم من
تا گفتم کی هستی؟
تو گفتی یه بیتاب
تا گفتم دلت کو؟
تو گفتی که دریا
قسم خوردی بر ماه
که عاشقترینی
تو یک جمع عاشق
تو صادق ترینی
همون لحظه ابری
رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای!
مبادا دروغ گفت
♪
گذشت روزگاری
از اون لحظهی ناب
که معراج دل بود
به درگاه مهتاب
در اون درگه عشق
چه محتاج نشستم
تو هر شام مهتاب
به یادت شکستم
تو از این شکستن
خبر داری یا نه
هنوز شور عشقو
به سر داری یا نه
♪
تو دونسته بودی
چه خوش باورم من
شکفتی و گفتی
از عشق پرپرم من
تا گفتم کی هستی؟
تو گفتی یه بیتاب
تا گفتم دلت کو؟
تو گفتی که دریا
قسم خوردی بر ماه
که عاشق ترینی
تو یک جمع عاشق
تو صادق ترینی
همون لحظه ابری
رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای!
مبادا دروغ گفت
♪
هنوزم تو شب هات اگه ماهو داری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری
هنوزم تو شب هات اگه ماهو داری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری
♪
نظرات